ناله هایم تا ثریا پر گرفت
اشک چشمم رنگ خاکستر گرفت
ناله ام پیچید در هفت آسمان
یا ابا صالح کجایی؟ الامان
ای کاش میشد حق الناسهایی رو که گردن داریم و دیگه صاحب حق در دسترس نیست و یا دیگه دستش از دنیا کوتاه شده یه جوری جبران کنیم که بدونیم جبران قطعی شده
حق الله رو با قضا و خواهش تمنا میشه درست کرد اما حق الناس رو چه کنیم ؟
اگر حق الناس نبود با همه گناه و کوتاهی ها اینقده به رحمتش اعتقاد دارم که حاضرم همین الان برم پیشش
طاعت نخواستیم
هرچی بیشتر میگذره فقط بارمون سنگین تر میشه [تشویش]
سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر
سرکار خانم "زهرا مصطفوی" (فرزند حضرت امام) خاطرهای را از امام نقل کردهاند که میتواند از شواهد قطعی تلاش برای تحمیل جام زهر به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قلمداد شود:
«یک روز وارد ایوان [منزل امام] شدم، برای اولین بار دیدم امام روی نیمکت باریک کنار ایوان دراز کشیده اند و ناراحتی عمیق از چهره امام کاملاً مشهود بود. من سلام کردم و چهارپایه ای را کشیدم تا نزدیک صورت امام و در مقابل چهره ایشان نشستم.
به امام عرض کردم: "معروف است [یعنی این طور گفته می شود و شایع شده] که می خواهند شما را وادار به قبول قطعنامه کنند."
امام هیچ جوابی به من ندادند و تنها کاری که کردند دستشان را به آرامی بالا آوردند و دو چشم خود را پوشاندند. من جواب خود را گرفتم و شدت ناراحتی امام را درک کردم و آن قدر منقلب شدم که آهسته برخاستم و منزل ایشان را ترک کردم و یک هفته نتوانستم از منزل بیرون بروم.»
همه جا بارون زد
مبارکه
اما ما که به لطف صنایع پتروشیمی از بارون هم بی بهره ایم
گازای سمی که میریزن تو حلقمون کمه
از بارون هم بی بهره مون کردن
خدایا شکرت
راست گفتی که ارض الله واسعه
باید بریم
حس می کنم توی کوچه پس کوچه های شک سردرگم شدم هرچی می دوم باز سر جای اولم میرسم
باید یخورده آروم بشم و دوباره راههایی رو که رفتم ببینم
باید علامت بزارم که دوباره نرم
گم شدم
راستی چرا ؟ کجا حواسم پرت شد ؟ باید برم یه جایی فکر کنم ! چقده این زندگی تند تند میره
خدایا