ماه محرم از راه میرسید و رژیم تردید نداشت که در این ماه سخنگویان مذهبی پیرو امام خمینی (س)، از جنایتهای دستگاه سلطنت سخن خواهند راند. ساواک، برای پیشگیری از آن چه در وقوعش شکی نبود، جمعی از گویندگان مذهبی را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود، سه مطلب را رعایت کنند:
1. بر ضد شخص اعلیحضرت (!) سخنی نگویند؛
2. از اسرائیل و آن چه مربوط به اسرائیل است، چیزی نگویند؛
3. نگویند اسلام و قرآن در خطر است و دستگاه را ضد اسلامی نخوانند!
.....
بامداد روز عاشورا، در حالی که هزاران تن در منزل امام خمینی (س) گرد آمده مشغول عزاداری برای حضرت سیدالشهدا (ع) بودند، یکی از مقامات ساواک خود را به امام رسانید و پس از معرفی خود گفت: «من از طرف اعلیحضرت مأمورم به شما ابلاغ نمایم که اگر امروز بخواهید در مدرسۀ فیضیه سخنرانی کنید، کماندوها را به مدرسه میریزیم و آن جا را به آتش و خون میکشیم.» امام بی درنگ با خونسردی پاسخ دادند: «ما هم به کماندوهای خود دستور میدهیم که فرستادگان اعلیحضرت را تأدیب نمایند!»
.....
در همین سخنرانی بود که امام خمینی با صدای بلند خطاب به شاه فرمود:
آقا! من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت میکنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند میکنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند... اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن... نصیحت مرا بشنو... ربط مابین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت میگوید: از اسرائیل حرف نزنید... مگر شاهْ اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟
....
متن کامل سخنان امام ره
سم اللَّه الرحمن الرحیم
مخالفت رژیم با اساس اسلام
الآن عصر عاشوراست ... گاهی که وقایع روز عاشورا را از نظر می گذرانم، این سؤال برایم پیش می آید که اگر بنی امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین، سر جنگ داشتند، آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانی چه بود که در روز عاشورا با زنهای بی پناه و اطفال بیگناه مرتکب شدند؟ بچه خردسال چه تقصیر داشت؟ زنها چه تقصیر داشتند؟ نظرم این است آنها با اساسْ سر و کار داشتند، بنی هاشم را نمی خواستند، بنی امیه با بنی هاشم مخالفت داشتند، نمی خواستند شجره طیبه باشد. همین فکر در ایران وجود داشت. اینها با بچه های شانزده- هفده ساله ما چه کار داشتند؟ سید شانزده- هفده ساله «1» به شاه چه کرده بود؟ به دولت چه کرده بود؟ به دستگاههای سفاک چه کرده بود؟ لکن این فکر پیش می آید که اینها با اساس مخالفند، با بچه مخالف نیستند. اینها نمی خواهند که اساس موجود باشد؛ اینها نمی خواهند صغیر و کبیر ما موجود باشد.
اسرائیل نمی خواهد در این مملکت دانشمند باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت قرآن باشد؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت علمای دین باشند؛ اسرائیل نمی خواهد در این مملکت احکام اسلام باشد. اسرائیل به دست عمال سیاه خود، مدرسه «1» را کوبید. ما را می کوبند؛ شما ملت را می کوبند. می خواهد اقتصاد شما را قبضه کند؛ می خواهد زراعت و تجارت شما را از بین ببرد؛ می خواهد در این مملکت، دارای ثروتی نباشد، ثروتها را تصاحب کند به دست عمال خود. این چیزهایی که مانع هستند، چیزهایی که سد راه هستند، این سدها را می شکند؛ قرآن سد راه است، باید شکسته شود؛ روحانیت سد راه است، باید شکسته شود؛ مدرسه فیضیه سد راه است، باید خراب شود؛ طلاب علوم دینیه ممکن است بعدها سد راه بشوند، باید از پشت بام بیفتند، باید سر و دست آنها شکسته شود برای اینکه اسرائیل به منافع خودش برسد؛ دولت ما به تبعیت اسرائیل به ما اهانت می کند.
شما آقایان قم، ملاحظه فرمودید آن روزی که آن رفراندم غلط انجام گرفت، آن رفراندم مفتضح انجام گرفت، آن رفراندمی که چند هزار نفر بیشتر همراه نداشت، آن رفراندمی که بر خلاف ملت ایران انجام گرفت، در کوچه های این قم، در مرکز روحانیت، در جوار فاطمه معصومه راه انداختند اشخاص را؛ چند نفر از بچه ها و اراذل را راه انداختند؛ در اتومبیلها نشاندند و در کوچه ها گرداندند؛ گفتند: مفتخوری تمام شد، پلوخوری تمام شد. آقایان! ملاحظه بفرمایید، این وضع مدرسه فیضیه را ملاحظه کنید، این حُجرات را ملاحظه کنید، این اشخاصی که لُباب عمرشان را در این حجرات می گذرانند، آن اشخاصی که مواقع نشاطشان را در این حجرات می گذرانند، آن اشخاصی که بیش از سی- چهل الی صد تومان در ماه ندارند، اینها مفتخورند؟ آن اشخاصی که هزار میلیونشان، هزار میلیونشان یک قلم است، هزاران میلیونشان در جاهای دیگر است، اینها مفتخور، زیاد نیستند؟ ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم آقای حاج شیخ عبد الکریم مان وقتی که فوت می شود، آقازاده های آن مرحوم همان شب چیز نداشتند، همان شب شام نداشتند گریه شدید حضار؛ ما مفتخوریم؟ مایی که مرحوم آقای بروجردی مان، وقتی که از دنیا می رود ششصد هزار تومان قرض می گذارد، ایشان مفتخورند؟ اما آنها که بانکهای دنیا را پر کرده اند، کاخهای عظیم را روی هم ساخته اند، و باز رها نمی کنند این ملت را، و باز دنبال این هستند که سایر منافع این ملت را به جیب خودشان یا اسرائیل برسانند، اینها مفتخور نیستند؟ باید دنیا قضاوت کند، باید ملت قضاوت کند که مفتخور کیست.
آقا! من به شما نصیحت میکنم؛ ای آقای شاه! ای جناب شاه! من به تو نصیحت می کنم؛ دست بردار از این کارها. آقا! اغفال دارند می کنند تو را. من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی، همه شکر کنند. من یک قصه ای را برای شما نقل می کنم که پیرمردهایتان، چهل ساله هایتان یادشان است، سی ساله ها هم یادشان است. سه دسته- سه مملکت اجنبی- به ما حمله کرد: شوروی، انگلستان، امریکا به مملکت ایران حمله کردند؛ مملکت ایران را قبضه کردند؛ اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود، لکن خدا می داند که مردم شاد بودند برای اینکه پهلوی «1» رفت. من نمی خواهم تو این طور باشی؛ نکن. من میل ندارم تو این طور بشوی، نکن! این قدر با ملت بازی نکن! این قدر با روحانیت مخالفت نکن. اگر راست می گویند که شما مخالفید، بد فکر میکنید. اگر دیکته میدهند دستت و میگویند بخوان، در اطرافش فکر کن؛ چرا بیخود، بدون فکر، این حرفها را میزنی؟ آیا روحانیت اسلام، آیا روحانیون اسلام، اینها حیوانات نجس هستند؟ در نظر ملت، اینها حیوان نجس هستند که تو میگویی؟ اگر اینها حیوان نجس هستند پس چرا این ملت دست آنها را میبوسد؟ دست حیوان نجس را میبوسد؟ چرا تبرک به آبی که او میخورد، میکنند؟ حیوان نجس را این کار میکنند؟! آقا ما حیوان نجس هستیم؟ گریه شدید حضار خدا کند که مرادت این نباشد؛ خدا کند که مرادت از اینکه «مرتجعین سیاه مثل حیوان نجس هستند و ملت باید از آنها احتراز کند»، مرادت علما نباشند و الّا تکلیف ما مشکل می شود و تکلیف تو مشکل می شود. نمی توانی زندگی کنی؛ ملت نمی گذارد زندگی کنی. نکن این کار را؛ نصیحت مرا بشنو. آقا! 45 سالت است شما؛ 43 سال داری، بس کن، نشنو حرف این و آن را؛ یکقدری تفکر کن، یکقدری تأمل کن! یکقدری عواقب امور را ملاحظه بکن! یکقدری عبرت ببر! عبرت از پدرت ببر. آقا! نکن این طور! بشنو از من؛ بشنو از روحانیین؛ بشنو از علمای مذهب؛ اینها صلاح ملت را میخواهند؛ اینها صلاح مملکت را می خواهند. ما مرتجع هستیم؟ احکام اسلام، ارتجاع است؟ آن هم «ارتجاع سیاه» است؟ تو انقلاب سیاه، انقلاب سفید درست کردی؟! شما انقلاب سفید به پا کردید؟ کدام انقلاب سفید را کردی آقا؟ چرا این قدر مردم را اغفال می کنید؟ چرا نشر اکاذیب می کنید؟ چرا اغفال می کنی ملت را؟ و اللَّه، اسرائیل به درد تو نمی خورد، قرآن به درد تو می خورد.
امروز به من اطلاع دادند که بعضی از اهل منبر را برده اند در سازمان امنیت و گفته اند شما سه چیز را کار نداشته باشید، دیگر هر چه می خواهید بگویید، یکی شاه را کار نداشته باشید؛ یکی هم اسرائیل را کار نداشته باشید؛ یکی هم نگویید دین در خطر است. این سه تا امر را کار نداشته باشید، هر چه می خواهید بگویید. خوب، اگر این سه تا امر را ما کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم؟! ما هر چه گرفتاری داریم از این سه تاست تمام گرفتاری ما.
آقا، اینها خودشان می گویند، من که نمی گویم، به هر که مراجعه می کنی، می گوید: شاه گفته؛ شاه گفته مدرسه فیضیه را خراب کنید؛ شاه گفته اینها را بکشید ... آن مردکه «1» آمد در مدرسه فیضیه- حالا اسمش را نمی برم، آن وقت که دستور دادم گوشهایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم ابراز احساسات حضار- آمد در مدرسه فیضیه فرمان داد، سوت کشید؛ تمام مستقر شدند در یک گوشه ای. گفت: منتظر چه هستید، بریزید تمام حجره ها را غارت کنید، تمام را از بین ببرید. گفت: حمله کن، حمله کردند. از ایشان بپرسی آقا چرا این کار را کردید؟ می گوید: اعلیحضرت فرموده. اینها دشمن اعلیحضرتند. اسرائیل دوست اعلیحضرت است؟ اینها دشمن اعلیحضرت هستند؟ اسرائیل مملکت را به باد می برد، اسرائیل سلطنت را می برد؛ با کمک عمال اسرائیل.
آقا، یک حقایقی در کار است، من باز سرم دارد درد می گیرد؛ یک حقایقی در کار است. شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهاییها مراجعه کنید؛ در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد، رأی عبد البهاء است؛ آقایان از او تبعیت می کنند. آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا، می گوید: تساوی حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایی هستی، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن این طور؛ بدبخت! نکن این طور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن، رأی عبد البهاء است. آقا تقویمش موجود است، ببینید! شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مؤاخذه کند از آنهایی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اند اینها را بگو. و اللَّه، من شنیده ام که سازمان امنیت در نظر دارد شاه را از نظر مردم بیندازد تا بیرونش کنند و لهذا مطالب را معلوم نیست به او برسانند. مطالب خیلی زیاد است، بیشتر از این معانی است که شما تصور می کنید. مملکت ما، دین ما، در معرض خطر است؛ شما هی بگویید که «آقایان! نگویید: دین در معرض خطر است». ما که نگفتیم دین در معرض خطر است، در معرض خطر نیست؟! ما اگر نگوییم شاه چطور است، چطور نیست؟ آقا یک کاری بکنید این طور نباشد. همه چیز را گردن تو دارند می گذارند. بیچاره! نمی دانی آن روزی که یک صدایی در آمد، یک نفر از اینهایی که با تو رفیق هستند، رفاقت ندارند. اینها همه رفیق دلارند؛ اینها دین ندارند؛ اینها وفا ندارند.
تأثرات ما زیاد است؛ نه اینکه امروز عاشوراست و زیاد است، آن هم باید باشد، لکن این چیزی که برای این ملت دارد پیش می آید، این چیزی که در شرف تکوین است، از آن تأثرمان زیاد است؛ می ترسیم. ربط ما بین شاه و اسرائیل چیست که سازمان امنیت می گوید: از اسرائیل حرف نزنید، از شاه هم حرف نزنید؛ این دو تا تناسبشان چیست؟ مگر شاهْ اسرائیلی است؟ به نظر سازمان امنیت، شاه یهودی است؟ این طور که نیست، ایشان می گوید: مسلمانم؛ ایشان که ادعای اسلام می کند، محکوم به اسلام است، به حَسَب ظواهر شرع. ربط ما بین اسرائیل ... این ممکن است سرّی در کار باشد؛ ممکن است آن معنایی که می گویند که سازمانها می خواهند آن را از بین ببرند، شاید راست باشد؛ احتمالش را نمی دهی تو؟ یک علاجی بکن، اگر احتمال می دهی. یک جوری این مطالب را برسانید به این آقا؛ شاید بیدار بشود، شاید روشن بشود یکقدری. اطرافش را گرفته اند، شاید نگذارند این حرفها به او برسد. ما متأسفیم، خیلی متأسفیم از وضع ایران، از وضع این مملکت خراب، از وضع این هیأت دولت، از وضع این وضعیتها، از همه اینها متأسفیم. آقای شیرازی بیاید دعا کند؛ من خسته شدم.
نظق تاریخی استاد علیه صهیونیسم در عاشورای سال 1390 قمری برابر با اسفند 1348 شمسی که به دستگری ایشان انجامید فراموش ناشدنی است و جا دار که در اینجا به بخشی از آن پرداخته شود ایشان فرمودند : میخواهی
در نزد پیغمبر خدا ارزش پیدا کنی ؟ با عمل کردن به این اصل در نزد خدا و
پیغمبر خدا ارزش پیدا کنی ؟ با عمل کردن به این اصل در نزد خدا و پیغمبر
ارزش پیدا کن . اگر میخواهی در نزد ملل جهان ارزش پیدا کنی که هم بلوک شرق
روی تو حساب کند و هم بلوک غرب ، سرنوشت تو را او در اختیار نگیرد و او
برای تو تصمیم نگیرد ، امر به معروف و نهی از منکر داشته باش ، همبستگی و
همدردی داشته باش ، اخوت و برادری اسلامی را زنده کن ، از بی خبری پرهیز
کن ، از ضعف پرهیز کن ، از لاابالیگری پرهیز کن . این برنامههای بیخبری
و لاابالی گری برای چیست ؟ برنامه بی خبری برای اینست که آگاه نباشی ،
نفهمی ، ندانی ، و برنامه لاابالیگری برای اینست که ضعیف باشی ، قدرت
نداشته باشی . اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم ، اگر میخواهیم قیمت پیدا کنیم ، اگر میخواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا محترم باشیم ، در نزد ملل جهان محترم باشیم ، باید این اصل را زنده کنیم . اگر
پیغمبر اسلام زنده میبود امروز چه میکرد ؟ درباره چه مسئلهای
میاندیشید ؟ والله و بالله قسم میخورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش
امروز از یهود میلرزد . این یک مسئله دو تا چهار تاست . اگر کسی نگوید ،
گناه کرده است من اگر نگویم و الله مرتکب گناه شدهام ، و هر خطیب و واعظی
اگر نگوید مرتکب گناه شده است . گذشته
از جنبه اسلامی ، فلسطین چه تاریخچهای دارد ؟ قضیه فلسطین مربوط به
دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست ، مربوط به یک ملت است ، ملتی که او را
به زور از خانهاش بیرون کردهاند . تاریخچه فلسطین چیست ؟ مدعی
هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما ، داود و سلیمان برای مدت
موقتی در آنجا سلطنت کردهاند . تاریخ را بخوانید ، در تمام این مدت دو سه
هزار ساله ، کی بوده است که سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است ؟ کی
بوده است که بیشتر سرزمین فلسطین مال ملت یهود باشد . آیا
بیشتر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است ؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود ،
بعد از اسلام هم مال آنها نبود . روزی که مسلمین فلسطین را فتح کردند ،
فلسطین در اختیار مسیحیها بود ، نه در اختیار یهودیها . و اتفاقا مسیحیها
که با مسلمین صلح کردند یکی از مواردی که در صلحنامه گنجاندند این بود که
شما یهود را در اینجا راه ندهید . گفتند : ما با شما زندگی میکنیم ولی با
یهود زندگی نمیکنیم . چطور شد که یکدفعه نام وطن یهودی به خود گرفت ؟
یکی از قضایائی که کارنامه قرن ما را تاریک میکند ( این قرنی که به دروغ نام حقوق بشر ، نام آزادی ، نام انسانیت بر آن گذاشتهاند ) همین قضیه است . یهودیهای دنیا بعد از اینکه از ملتهای غیر مسلمان زجر و شکنجه و آزار میبینند ( در روسیه ، آلمان ، و بسیاری از نقاط دنیا( بزرگانشان مینشینند میگویند تا وقتی که ما در اطراف دنیا متفرق هستیم ، در هر جا اقلیتی هستیم ، سرنوشت ما همین است . ما باید مرکزی را انتخاب کنیم و همهمان آنجا جمع شویم ، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند . اول هم جایی را که فکر نمیکنند ، فلسطین است ، جاهای دیگر را فکر میکنند ، بعد جنگ بین الملل اول پیش میآید ( البته من خلاصهاش را عرض میکنم ، میتوانید کتابهائی را که در این زمینه نوشته شده است ، بخوانید . ) متفقین با عثمانیها میجنگند . من نمیخواهم از عثمانیها دفاع کنم ، ولی هر چه بود ، حکومت واحدی بود . اگر ظالم هم بود ، بالاخره واحد بود . اعراب ساده لوح از حکومت عثمانی به ستوه آمده بودند . تحریک متفقین را پذیرفتند . از داخل ، علیه حکومت عثمانی جنگیدند به وعده اینکه به خود آنها در مقابل عثمانیها استقلال بدهند . انگلیسها به اینها قول قطعی دادند که ما به شما استقلال میدهیم به شرط اینکه به نفع ما با عثمانیها بجنگید . این بیچارهها جنگیدند . در خلالی که این بدبختیهای نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان میجنگیدند ، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم که تازه تشکیل شده بود محکم کرد که فلسطین را میدهیم به شما در قلب کشورهای اسلامی . جامعه ملل به وجود میآید ( عدالت را ببینید ! ) و تصویب میکند
که در دنیا ملتهایی هستند ( مخصوصا ملتهایی که از عثمانی جدا شدهاند ) که چون رشد ندارند ، ما باید بر ایشان سرپرست معین بکنیم تا اینها را اداره بکنند . یعنی در واقع میخواستند ارثیه عثمانیها را تقسیم بکنند . قسمتی از آن را دادند به فرانسه ، قسمتی را دادند به انگلستان و . . . از جمله جاهایی که انگلستان گرفت فلسطین بود . گفت من قیم و سرپرست شما هستم ، رسما شد کفیل . بعد به صهیونیستها وعده داد ( وعده معروف بالفور ) که من اینجا را به شما میسپارم . . این یهودیانی که شما امروز اسمشان را میشنوید : موشه دایان ، زلی اشکول ، گلدامایر ، زهر مار ، آخر ببینید اینها از کجای دنیا آمدهاند ؟ مدعی هستند که این سرزمین ، سرزمین ماست . امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان آواره از خانه و زندگیشان هستند . هدف مگر تنها همین است که یک دولت کوچک در آنجا تشکیل شود ؟ خیلی اشتباه کردهاید ، خیلی همه اشتباه میکنیم . او میداند که یک دولت کوچک بالاخره نمیتواند آنجا زندگی کند ، یک اسرائیل بزرگ که دامنهاش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم کشیده شود . والله و بالله ما در برابر این قضیه مسئولیم . به خدا قسم مسئولیت داریم . به خدا قسم ما غافل هستیم . و الله قضیهای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است ، این قضیه است . داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده ، این قضیه است . اگر میخواهیم به خودمان ارزش بدهیم ، اگر میخواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم ، باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش میگفت برای من عزاداری کنید ، میگفت چه شعاری بدهید ؟ آیا میگفت بخوانید : " نوجوان اکبر من " یا میگفت بگوئید : " زینب مضطرم الوداع ، الوداع " ، چیزهایی که من ( امام حسین ) در عمرم هرگز به اینجور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها نگفتم ؟ ! اگر حسین بن علی بود میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری کنی ، برای من سینه و زنجیر بزنی ، شعار امروز تو باید فلسطین باشد . شمر امروز موشه دایان است . شمر هزار و سیصد سال پیش مرد ، شمر امروز را بشناس . امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تکان میخورد . هی دروغ در مغز ما کردند که آقا این یک مسئله داخلی است . مربوط به عرب و اسرائیل است . باز به قول عبدالرحمن فرامرزی : اگر مال اینهاست و مذهبی نیست ، چرا یهودیان دیگر دنیا مرتب برای اینها پول میفرستند ؟ اصلا من باید بگویم بعد از این داستانی را که ما از علی بن ابی طالب نقل میکنیم ، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که : روزی علی بن ابی طالب شنید دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است ، و هذا اخو غامد و قد وردت خیله الانبار . بعد فرمود : شنیدهام زینت یک زن مسلمان یا زنی که در حمایت مسلمانان است را گرفتهاند . شنیدهام دشمن ، سرزمین مسلمین را غارت کرده است ، مردانشان را کشته است ، اسیر کرده است ، متعرض زنان آنها شده است ، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است . بعد همین علی بن ابی طالب که ما اظهار تشیع او را میکنیم و نسبت به او حساسیتهای بی معنی و
دروغین نشان میدهیم گفت : « فلو ان امرءا مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندی جدیرا » (نهج البلاغه ، خطبه . 27) . اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد سزاوار است و مورد ملامت نیست . کیست که امروز منکر شود که فلسطینیهای آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند ؟ من در سفر مکه بعضی از اینها را دیدم . یک جوانهائی ! فقط میگفتند : دماء الشهداء ، ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است . افرادی در میان آنها هستند که والله برای لباسشان محتاجند و برهنه میجنگند . اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا ، هر فرد روزی یک ریال بدهد ، در سال نزدیک به سیصد میلیارد دلار میشود . اگر فقط مردم ایران که بیست و پنج میلیون نفر هستیم ( در زمان سخنرانی شهید مطهری) و نود و هشت درصد ما مسلمان است ، هر فرد روزی یک ریال به فلسطینیها کمک کند ، در سال حدود نود میلیون تومان میشود . اگر یک عشر مسلمانان هم هر کس روزی یک ریال کمک کند در سال نه میلیون تومان میشود . « فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم (سوره نساء ، آیه . 95 ) الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم »( سوره توبه ، آیه . 20 )
به وسیله مال که میتوانیم کمک کنیم . والله این انفاق واجب است ، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است . اولین سئوالی که بعد از مردن از ما میکنند همین است که در زمینه همبستگی اسلامی چه کردید ؟ پیغمبر فرمود : « من سمع مسلما ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم » ( 1 ) هر کس بشنود صدای مسلمانی را که فریاد میکند یاللمسلمین مسلمانان به فریاد من برسید ، و او را کمک نکند ، دیگر مسلمان نیست ، من او را مسلمان نمیدا نم . چه مانعی دارد که ما برای اینها حساب باز کنیم ؟ چه مانعی دارد که مقدار کمی از درآمد خودمان را اختصاص به اینها بدهیم ؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران کمک بکنند و ملتهای دیگر آنها را حسین کنند ، بارک الله بگویند ، ملت بیدار بگویند : ولی ما نکنیم ؟ مردم بیدار آن مردمی هستند که فرصت شناس باشند ، دردشناس باشند ، حقایق شناس باشند . من وظیفه خودم را عمل کردم . وظیفه من فقط گفتن بود و خدا میداند جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود . این کمک مالی را وظیفه شما میدانم . و وظیفه خودم و هر خطیب و واعظی میدانم که این را بگوید ، بر هر خطیب و واعظی من واجب میدانم که چنین حرفی را بزند . مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حکیم و دیگران رسما فتوی دادهاند که کسی که در آنجا کشته میشود ، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست . پس بیائیم به خودمان ارزش بدهیم ، به کار و فکر خودمان
ارزش بدهیم ، به کتابهای خودمان ارزش بدهیم ، به پولهای خودمان ارزش بدهیم ، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند بکنیم . علت اینکه دولتهای بزرگ جهان چندان درباره سرنوشت ما نمیاندیشند ، اینست که معتقدند مسلمان غیرت ندارد . آمریکا را فقط همین یکی جری کرده است . میگوید مسلمان جماعت غیرت ندارد ، همبستگی و همدردی ندارد . میگوید یهودی که برای پول میمیرد، جز پول چیزی نمیشناسد، خدایش پول است ، زندگیش پول است ، حیات و مماتش پول است ، به یک چنین مسئله حساسی که میرسد روزی یک میلیون دلار به همکیشانش کمک میکند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا کوچکترین کمکی به همکیش خود نمیکنند
" صهیونیستها " یعنی یهودیانی که دهها قرن بود که در گوشههای دیگر دنیا زندگی میکردند و از نژادهای دیگر بودند . من خودم فکر میکردم که یهودیان موجود همه از نسل اسرائیلند ، حالا میبینم تاریخ تشکیک میکند ، میگوید این حرف دروغ است . بسیاری از یهودیها اصلا از نسل اسرائیل نیستند ، جامع مشترکشان فقط مذهب است و بس . حتی نژادشان هم خالص نمانده است . یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی میکردند ، فقط به دلیل اینکه فرنگیها به اینها زجر دادهاند و اینها دنبال نقطهای میگردند که آنجا جمع شوند ، و به دلیل اینکه مردم خیانت پیشهای هستند ، و به دلیل اینکه کتاب مقدسشان به آنها اجازه داده که اگر به سرزمینی رفتید ، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیلهای برای پیشبرد هدفتان امتناع نکنید ، بعد که انگلستان وسیله مهاجرتشان را فراهم کرد به این سرزمین مهاجرت کردند و زمینها را خریدند در حالی که یهودی بومی در فلسطین بیش از پنجاه هزار نفر نیست که الان هم آن بیچارهها در بدبختی فوق العادهای زندگی میکنند . یعنی یهودیان اروپائی و آمریکایی که آمدند ، از جمله بدبختیهایی که به وجود آوردهاند اینست که سربار یهودیان اصلی هستند که حق دارند در آنجا زندگی کنند . یک عده روشنفکر در میان اعراب بود ، قیام کردند ، انقلاب کردند . اینها را کشتند ، اعدام کردند ، به دار کشیدند . مرتب یهودیها را فرستادند ، همینکه عده زیاد شد ، اسلحه زیادی هم در میانشان پخش کردند ، بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی ، کشتند و زدند و بعد هم آواره کردند . پشت سر یکدیگر از کشورهای اروپائی مهاجرت میشد ، آمدند و آمدند
به قول عبدالرحمن فرامرزی : این اسرائیلی که من میشناسم ، فردا ادعای شیراز را هم میکند میگوید : شاعرهای خود شما همیشه در اشعارشان اسم شیراز را گذاشتهاند ملک سلیمان . هر چه بگویی آقا ! آن تشبیه است ، میگوید سند از این بهتر هم میخواهید ؟ مگر ادعای خیبر را که نزدیک مدینه است ، ندارند ؟ مگر " روزولت " به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد که شما بیایید این شهر را به اینها بفروشید ؟ مگر اینها ادعای عراق و سرزمینهای مقدس شما را ندارند ؟
ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم ؟ آیا چند روز پیش در روزنامه نخواندید که در سال گذشته یهودیان سایر نقاط دنیا ، نه یهودیانی که فعلا شناسنامه اسرائیلی دارند ، پانصد میلیون دلار برای اینها فرستادند که با این پولها فانتوم بخرند ، بمب بریزند بر سر مسلمانان .
شنیدهام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند . سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان کمک رفت . و من آن یهودیها را به عنوان اینکه یهودی هستند ، ملامت نمیکنم ، ما خودمان را باید ملامت کنیم ، او به همکیشش کمک کرده است ، با کمال افتخار پول میفرستد ، رسیدش هم از موشهدایان میآید و آن را در بازار هم نشان میدهد ، میگوید بیا رسیدش را ببین . مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند ( من بریدهاش را از " اطلاعات " دارم ) که الان فقط یهودیان مقیم امریکا روزی یک میلیون دلار به اسرائیل کمک میکنند ؟ !
آنوقت تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است ؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم ، خودمان را شیعه علی بن ابی طالب بخوانیم .
آیا ما وظیفه نداریم که کمک مالی به آنها بکنیم ؟ آیا اینها مسلمان نیستند ، عزیزان ندارند ؟ آیا اینها برای حق مشروع بشری قیام نمیکنند ؟
!
پی نوشت :
1- استاد مطهری حسابی بانکی به نام خود و علامه طبابایی و آیت الله سید ابوالفضل زنجانی گشودند و این امر را در یک سخنرانی با عنوان احیای تفکر اسلامی اعلام کردند که پس از ان دستگیر شدند و مورد بازجویی قرار گرفتند .